مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شهر مکه گشته امشب وادی طور دگر در جهان پیچیده امشب نفخۀ صور دگر هر کجا را بنگـری برپا شده شور دگر سر زده از آسـمانها مـاه پُـر نـور دگر هر دلی گردیده از یمن وجودش منجلی زینت بیت خـداونـد مـبـین گـشـته عـلی فـاطمه بنت اسد سر تا به پـایش ناز شد با خـدای مهـربان خویش گـرم راز شد بار دیگـر از کـرامات خـدا اعجـاز شد نـاگهـان دیـوار بیت الله از هـم بـاز شد بـا نـدای ادخـلـوا وارد به بـیـت الله شـد زیـنـت بـیـت خـدا نــور ولـی الـلـه شـد هر دو گل از لطف خالق شامل احسان شدند مادر و فرزند در بیت خدا مهمان شدند هر دو از الطاف یزدان چون مه تابان شدند زین همه لطف و کرامات خدا حیران شدند فاطـمه بنت اسد در بیت حق مـادر شده کعبه پر از عطر و بوی حضرت حیدر شده بر لب اهل ولا امشب بُـوَد شـور و نـوا آمـده تـفــسـیــر کـل آیــههـای هـل اتـی روشن از نـور علی شد بیت حیّ کبریا تاسه روز از لطف حق بوده است مهمان خدا بعد از آنکه صاحب خانه برون از خانه شد روبروی کعبه احمد محو آن دُردانه شد خانـۀ کعـبه شده از مقـدمش خُـلـد برین آمده از لطف خاص حـق امیرالمومنین آمده آن کس که باشد در جهان حامی دین شادمان شد از وجودش قلب ختم المرسلین کـوری چـشـم تـمـامی حـسودان زبـون خواند حیدر بر روی دست پیمبر مومنون عالم از یمن قدوم او پُر از شور و شعف آمده روی زمین حوران جنّت صف به صف بهر تبریک آمده جبریل در بیت الشرف شد عیان روی چو ماه مرتضی شاه نجف جـبـرئـیل وحی داده بر هـمه عـالم پـیام سر زده در سـیزده ماه رجب مـاه تـمام شیعیان شادند امشب شمع محفلها تویی ای امـیـد نا امـیـدان کـعـبـۀ دلـهـا تویی همسر زهرای اطهر، هستی طاها تویی با نگاهت یا عـلی حلال مشکلها تویی بعد پیغـمـبر تویی بر عـالم هـستی امیر امشب از لطف و کرامت یاعلی دستم بگیر ما همه محـو گـل روی چو ماه حیدریم شکـرلله شـیـعـۀ با عـزّ و جـاه حـیـدریم در شب مـیلاد حـیدر در پـناه حـیـدریـم مست جام عـشق حـیدر با نگاه حیـدریم مرتضی کارش بود تا حشر ذرهپروری حـیدریام حیدریام حـیدریام حـیدری با بـدیهـایم خـودم دانم که عار حـیدرم هـرچه هـستم شکـرلله از دیـار حـیـدرم جرعهنوش جرعهای از چشمهسار حیدرم افتخار من شده این، ریزهخـوار حـیدرم هرچه دارم باشد از این حـیدر والاتبار بر من مـسکـین ولای او بـداده اعـتـبار بر سر کوی تومن چون سائل دل خستهام از همه عالم بجز تو یا عـلی بگسستهام تو کرم کردی و من تنها به تو دل بستهام در شب مـیلاد تو در محفلت بنـشستهام از طـفـولـیت عـلی مـسـت تـولای توأم از کـرامات خـدا خـاک کـف پـای تـوأم درس عشق وعاشقی راازعلی آموختیم پای درس عشق مولا لحظه لحظه سوختیم حُبّ و مهر او درون سیـنهها اندوخـتیم دست خالی دیدگان را بر نگاهش دوختیم مرتضی بر عالم هستی امام و مقتداست هر چه داریم ازولای حضرت مشکل گشاست من کـیم طفـل دبـسـتان شـما یا مرتضی من کـیم خـار گـلـستان شما یا مـرتضی شامـلم گـردیده احـسان شـما یا مرتضی گشتهام ریزه خورخوان شما یا مرتضی من(رضا)هستم که از لطف شما شرمندهام از شما دم میزنم مـولای من تا زنـدهام |